English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (817 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
simulate U وانمود سازی کردن
simulates U وانمود سازی کردن
simulating U وانمود سازی کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
shams U وانمود کردن
simulates U وانمود کردن
sham U وانمود کردن
dissemble U وانمود کردن
play-acted U وانمود کردن
sham U وانمود کردن
play-act U وانمود کردن
let on <idiom> U وانمود کردن
possum U وانمود کردن
possums U وانمود کردن
lead on U وانمود کردن
feigns U وانمود کردن
feign U وانمود کردن
make believe <idiom> U وانمود کردن
simulafe U وانمود کردن
simulate U وانمود کردن
play-acting U وانمود کردن
feign U وانمود کردن
pretends U وانمود کردن
to make believe U وانمود کردن
simulating U وانمود کردن
play at U وانمود کردن
pretend U وانمود کردن
pretend U وانمود کردن
pretending U وانمود کردن
play-acts U وانمود کردن
to set up for...... U خود را..........وانمود کردن
put on U وانمود کردن بکارانداختن
assumes U بخود بستن وانمود کردن
assume U بخود بستن وانمود کردن
simulates U تقلید نشان دادن وانمود کردن
simulate U تقلید نشان دادن وانمود کردن
simulating U تقلید نشان دادن وانمود کردن
heroize U خود را پهلوان وانمود کردن قهرمان وپهلوان وانمودکردن
represents U نمایندگی کردن وانمود کردن
represented U نمایندگی کردن وانمود کردن
represent U نمایندگی کردن وانمود کردن
rectification U یکسو سازی همسو سازی مستقیم سازی
pretension U وانمود
poseurs U وانمود کن
pretender U وانمود گر
feigning U وانمود
feint U وانمود
make believe U وانمود
pretence U وانمود
make-believe U وانمود
dissimulation U وانمود
pretenders U وانمود گر
pretensions U وانمود
fakery U وانمود
affectations U وانمود
affectation U وانمود
feinted U وانمود
feinting U وانمود
feints U وانمود
pretences U وانمود
posers U وانمود کن
poser U وانمود کن
poseur U وانمود کن
pretenses U وانمود
faking U وانمود
affecter U وانمود کننده
simulation U وانمود تظاهر
simular U وانمود کننده
factitious U وانمود کننده
seems U وانمود شدن
seemed U وانمود شدن
simulations U وانمود تظاهر
seem U وانمود شدن
simulators U دستگاه وانمود ساز
simulator U دستگاه وانمود ساز
calk U بتونه کاری کردن زیرپوش سازی کردن مسدود کردن
he pretended to be asleep U چنین وانمود کرد که خواب است
Dont sidetrack the issue. U خودت را به کوچه علی چپ نزن ( وانمود به ندانستن )
junk U پاک کردن یا حذف کردن از فایل ذخیره سازی که دیگر استفاده نمیشود
snake in the grass <idiom> U دشمنی که وانمود به دوستی میکند (دشمن دوست نما)
calculating U دوباره سازی یا ایجاد داده جدید از طریق فشرده سازی وقایع عددی معین
pilot materials U وسایل و دست ابزارهای ماشین سازی یا مدل سازی
simulating U شبیه سازی کردن تشبیه کردن
simulates U شبیه سازی کردن تشبیه کردن
simulate U شبیه سازی کردن تشبیه کردن
floors U کف سازی کردن
floor U کف سازی کردن
floored U کف سازی کردن
ordnance plant U کارخانجات اسلحه سازی یامهمات سازی
jagger U الت کنگره سازی یادندانه سازی
copies U بدل سازی کردن
jerry build U بنا سازی کردن
copying U بدل سازی کردن
insculp U مجسمه سازی کردن
copy U بدل سازی کردن
copied U بدل سازی کردن
calker U زیرپوش سازی کردن
subvert U درون واژگون سازی کردن
compaction U فشرده سازی متراکم کردن
subverting U درون واژگون سازی کردن
To forge a document (documents). U سند ومدرک سازی کردن
subverted U درون واژگون سازی کردن
imagery U شبیه سازی عکاسی کردن
bastardization U بدل سازی حرامزاده کردن
subverts U درون واژگون سازی کردن
simulate U شباهت داشتن به شبیه سازی کردن
simulates U شباهت داشتن به شبیه سازی کردن
photoengrave U بوسیله عکاسی گراور سازی کردن
simulating U شباهت داشتن به شبیه سازی کردن
pre-treatment U عملیات مقدماتی و آماده سازی [مثل شستشوی پشم قبل از رنگرزی و یا آماده سازی دار جهت چله کشی]
one level address U سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند
frustrations U خنثی سازی محروم سازی
ouster U بی بهره سازی محروم سازی
frustration U خنثی سازی محروم سازی
subjugation U مقهور سازی مطیع سازی
imagery U مجسمه سازی شبیه سازی
formularization U کوتاه سازی ضابطه سازی
irritancy U پوچ سازی باطل سازی
clearance U پاک سازی تایید صلاحیت تخلیه کردن
erasable U 1-رسانه ذخیره سازی که قابل استفاده مجدد است . 2-ذخیره سازی موقت
saved U ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saves U ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
save U ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
deleted U پاک کردن متن یا فایل از یک رسانه ذخیره سازی
delete U پاک کردن متن یا فایل از یک رسانه ذخیره سازی
deleting U پاک کردن متن یا فایل از یک رسانه ذخیره سازی
deletes U پاک کردن متن یا فایل از یک رسانه ذخیره سازی
symmetrical compression U سیستم فشرده سازی که همان توان پردازش و زمان را برای فشرده سازی و از حالت فشرده در آوردن تصویر نیاز دارد
pave U [صاف کردن و یکنواخت سازی لبه یا انتهای فرش با قیچی]
compacts U کاهش فضای ذخیره سازی داده با کد کردن آن به روشهای مختلف
compacted U کاهش فضای ذخیره سازی داده با کد کردن آن به روشهای مختلف
compact U کاهش فضای ذخیره سازی داده با کد کردن آن به روشهای مختلف
media U کپی کردن داده از یک بایت رسانه ذخیره سازی به دیگری
compacting U کاهش فضای ذخیره سازی داده با کد کردن آن به روشهای مختلف
storage U رسانه ذخیره سازی که قابل پاک کردن یا استفاده مجدد نیست
nonerasable storage U رسانه ذخیره سازی که قابل پاک کردن یا استفاده مجدد نیست
maintenance U فرآیند بهنگام سازی فایل با تغییر دادن یا اضافه کردن یا حذف ورودی ها
sorts U الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sort U الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorted U الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
hitting U داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hits U داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hit U داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
sweep U تجسس منطقه با رادار مین روبی کردن پاک کردن منطقه عملیات پاک سازی
electronic U کامپیوتر دیجیتالی با قط عات الکترونیکی حالت ساده با CPU و حافظه اصلی و فضای ذخیره سازی و دستگاه ورودی / خروجی . که توسط قط عات الکترونیکی و مدارهای مجتمع پیاده سازی می شوند
desert U [طراحی محوطه سازی در قرن هجدهم میلادی با نگاه کردن به طبیعت وحشی و دست نخورده]
Indeo U فناوری نرم افزاری ساخت Intel که به کامپیوتر امکان ذخیره سازی و اجرای تصاویر ویدیویی فشرده را میدهد با استفاده از روشهای نرم افزاری فشرده سازی
dump U 1-دادهای که از یک وسیله به دیگری برای ذخیره سازی کپی شده است . 2-انتقال داده به دیسک برای ذخیره سازی . 3-چاپ محتوای کل یابخشی از داده در حافظه
externals U روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
external U روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
address U قرار دادن محل داده در باس آدرس برای مشخص کردن کلمهای در حافظه یا رسانه ذخیره سازی که باید به آن دستیابی شود
addressed U قرار دادن محل داده در باس آدرس برای مشخص کردن کلمهای در حافظه یا رسانه ذخیره سازی که باید به آن دستیابی شود
addresses U قرار دادن محل داده در باس آدرس برای مشخص کردن کلمهای در حافظه یا رسانه ذخیره سازی که باید به آن دستیابی شود
To cook the books. U حساب بالاآوردن (حساب سازی کردن )
refreshes U بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است
refreshed U بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است
documenting U عمل اسکن کردن متنهای کاغذی برای ایجاد OLR روی محتوای آن و ذخیره سازی آن روی دیسک به طوری که قابل جستجو باشد
document U عمل اسکن کردن متنهای کاغذی برای ایجاد OLR روی محتوای آن و ذخیره سازی آن روی دیسک به طوری که قابل جستجو باشد
documented U عمل اسکن کردن متنهای کاغذی برای ایجاد OLR روی محتوای آن و ذخیره سازی آن روی دیسک به طوری که قابل جستجو باشد
refresh U بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است
doubled up U سیستمی که فرفیت ذخیره سازی دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهای روی سطح دیسک دو برابر میکند
doubled U سیستمی که فرفیت ذخیره سازی دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهای روی سطح دیسک دو برابر میکند
double U سیستمی که فرفیت ذخیره سازی دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهای روی سطح دیسک دو برابر میکند
conditioning U شرطی کردن شرطی سازی
densities U سیستمی که حجم ذخیره سازی درایو دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهایی که روی سطح دیسک می توان گذاشت دو برابر میکند
density U سیستمی که حجم ذخیره سازی درایو دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهایی که روی سطح دیسک می توان گذاشت دو برابر میکند
list U 1-محاسبه مجموعهای از موضوعات داده مثل جمع و حذف و مرتب کردن و بهنگام سازی ورودی ها. 2LISP- یا زبان سطح بالا برای پردازش لیست دستورات یا داده و در یک محیط هوش مصنوعی
bridge building U پل سازی
individualized U تک سازی
retortion U خم سازی
repk lection U پر سازی
bridgework U پل سازی
padding U له سازی
compaction U تو پر سازی
local anasthesia U سر سازی
idolization U بت سازی
flection U خم سازی
individualised U تک سازی
individualises U تک سازی
individualising U تک سازی
individualize U تک سازی
individualizes U تک سازی
individualizing U تک سازی
flooring U کف سازی
pavement U کف سازی
stylization U مد سازی
individualization U تک سازی
individuation U تک سازی
deflexion U خم سازی
pavements U کف سازی
retortion U کج سازی
truncation U بی سر سازی
modelled U مدل سازی
individualization U فرد سازی
scenery U صحنه سازی
brazier U برنج سازی
histrionics U صحنه سازی
shipbuilding U کشتی سازی
individualization U منفرد سازی
regionalism U منطقه سازی
metabolic U سوخت و سازی
standardization U استاندارد سازی
braziers U برنج سازی
inceration U موم سازی
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com